برطبق ماده 1119 قانون مدنی زوجین می توانند با توافق هر شرط معقول و مشروعی را که مخالف مقتضای عقد نکاح (ازدواج) نباشد در ضمن عقد شرط کنند از جمله این شروط که در متن ماده فوق آمده است این که زن می تواند شرط کند هرگاه شوهر زن دیگری بگیرد، زن وکیل و وکیل در توکیل برای طلاق می باشد. در این راستا یکی از شروط چاپی موجود در عقدنامه های رایج کشور بند 12 آنهاست. در بند مذکور چنین شرط شده است: «زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند ...»
بدیهی است که اگر مردی این شرط از عقد نامه را امضاء کرده باشد با ازدواج او و اثبات آن، زوجه می تواند به دادگاه مراجعه کند و با استفاده از این بند طلاق بگیرد و در اصطلاح حقوقی با تحقق این شرط زوجه وکیل زوج در طلاق با حق توکیل به غیر با حق قبول بذل خواهد شد.
حال سوال اصلی این است که لغت ازدواج در اینجا، منظور عقد دائم است یا موقت یا هر دوی آنها؟
در این زمینه کمی اختلاف نظر است ولی به نظر می رسد به درستی رویه قضایی متمایل به نظری که ازدواج را اعم از دائم یا موقت می داند و در هر دو صورت در صورت اثبات آن به زوجه امکان طلاق با شرایط مذکور را می دهد. به تعبیر حقوقی واژه ازدواج و اطلاق دارد و شامل ازدواج دائم و موقت می شود.
اما سوال دیگری مطرح است و آن این که در فرض پذیرش این که عقد موقت (صیغه) موجب تحقق شرط 12 عقد نامه می شود، در صورت جدایی و اتمام عقد موقت، آیا باز هم برای زن اول حق طلاق به وجود می آید؟
می دانید که یکی از طرقی که صیغه موقت تمام می شود این است که زوج (مرد) بذل مدت کند. به عنوان مثال در صیغه ای که 5 ساله است زوج می تواند بعد از یک ماه اعلام بذل مدت کند و به ازدواج موقت پایان دهد. آیا در این مورد هم شرط ضمن عقد محقق می شود آیا زوجه وکیل زوج در طلاق خواهد شد؟
در این خصوص نیز در رویه قضایی اختلاف نظر است بعضی از قضات معتقدند که با اثبات حق برای کسی بر طبق شرایطی خاص و استثنایی این حق زایل می شود و همین که مرد ازدواج موقت کند شرط ضمن عقد محقق می شود و زن وکیل مرد در طلاق خواهد شد و با به هم خوردن ازدواج موقت این حق از زن گرفته نمی شود و چون ضمن عقد نکاح بوده وکالت زن در طلاق زایل نمی شود و همچنین به وحدت ملاک ماده 421 قانون مدنی استناد می کنند....
اما عده ای از قضات هم مخالف این استدلال می باشند و اظهار می کنند وقتی که علت فسخ از بین برود اگر چه که حق فسخ ایجاد شده باشد دیگر حقی برای اعمال آن به وجود نمی آید و ماده 421 قانون استثناء است و نباید آن را قیاس به سایر موارد کرد....
به نظر می رسد قاضی رسیدگی کننده به طلاق باید با توجه به شرایط زوجین و صیغه موقت انجام شده در این خصوص تصمیم گیری کند و نسخه کلی و جواب کلی برای همه مواردی که زوج صیغه موقت می کند، نمی توان صادر کرد. فرض کنید مردی برای مدت کوتاهی ازدواج موقت کرده است و بعد از سال ها از اتمام آن، همسرش متوجه می شود و تقاضای طلاق کند که شرط ضمن عقد محقق شده است. به نظر شما تصمیم قاضی چه می تواند باشد!؟
لینک منبع:
طلاق خانواده گروه وکلای پارسایhttp://parsaylawyers.com/